اساس روابط در زندگی معنوی، محبت است. محبت کردن تنها به این نیست که به دیگری بگوییم: «دوستت دارم»؛ گرچه نمیتوان قدرت کلمات را نادیده گرفت. «محبت واقعی» چیزی جز «ایثار و بخشش» نیست. محبت فرایندی درونی است که اگر در زندگی رخ دهد آثار معجزهآسایی در پی خواهد داشت.
فرد بامحبت از منافع خویش عبور کرده است و دیگران را برای خودشان میخواهد نه برای خودش. در این صورت، در مقابل محبت از دیگران چیزی نمیخواهد و طلبکار آنان نمیشود. یک انسان میتواند در مراتب علمی رشد کند، چندین دکترا یا اجتهاد کسب نماید، مهارتهای مختلفی نظیر خوانندگی، نقاشی یا ورزشی داشته باشد اما اگر در قلب او عشق و محبت نباشد در آینده عمرش ناکام خواهد ماند و زندگی را بدون آرامش و لذت خواهد گذراند.
داستان عشق و ایثار همیشه همراه یکدیگرند. با ایثار میتوان زندگی را متحول کرد، با فداکاری میتوان از خود موجود معنوی و متعالی ساخت. با محبت و ایثار میتوان به صلح و آرامش عمیق درونی رسید و با مهرورزی و ازخودگذشتگی راهحلها نمایان میشوند.
بازگشت به دوران کودکی میتواند راهنمای ما باشد، اگر به آن دوران قدیم بازگردیم خواهیم دید که بهراحتی گذشت میکردیم، بدون انتظار میبخشیدیم. آن عمل زیبا را امروز هم میتوانیم تکرار کنیم. همین امروز با الهام از شرایط کودکی میتوانیم به فردی نیازمند چیزی بدهیم که او بدان نیاز دارد؛ درست همانگونه که دوست داریم با خودمان برخورد شود. میتوان و باید این عمل را بدون توجه به واکنش او انجام داد و بعداً آن را فراموش کرد.
صفت بخشندگی معلول عوامل مختلفی است. زمینههای متنوعی میتوانند انسان را بخشنده سازند، از او موجودی سخاوتمند بسازند، بخل را از انسان دور ساخته و حالت احسان را درون انسان تقویت کنند. این عوامل و زمینهها طیف وسیعی را شامل میشوند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.